رفقا حميد و کورش لطفا اين نوشته را در اختيار کادرها قرار بدهيد. در حاشيه بيانيه ٢١ نفر محمد شکوهى ٢٧ مرداد ١٣٨٣ برابر با ١٧ اوت ٢٠٠٤ بيانيه ٢١ نفر از اعضاى کميته مرکزى که ظاهرا اتمام حجت به حزب مى باشد، آدم را بى اختيار به ياد جنگ و دعواها، مباحث اخلاقى و تشکيلاتچى گرى، وحدت خواهى تشکيلاتى، مجموعه فرهنگ و سنن عقب مانده، بشدت شرق زده و مذهبى، آکنده از فحاشى و بى پرنسيبى سياسى که در سازمانهاى پوپوليست و خلقى مد بوده و هست، مى اندازد. همه ماها فعالين سياسى و کمونيست دو دهه گذشته خود بارها شاهد به ميدان آمدن و مد شدن اين فرهنگ جهان سومى بوده ايم. ادبيات، نظريات سياسى، پلاتفرها، قطعنامه ها و مصوبات اين جريانات و دار و دسته ها پر است از هتاکى، مباحث اخلاقى و بخشا مرتجعانه در برخورد به طرف مقابل، جاانداختن اين پروسه که "حقيقت فقط پيش اينان است و بس"، بقيه که مخالف اين چنين پروسه هايى هستند، از ما نبوده و بايد باهاشان تعيين تکليف کرد، مى باشد. بيانيه ٢١ نفر يک بار ديگر براى دفاع از خود به انبان گنجينه اين چپ خلقى و پوپوليست دست برده است. کوهى از کلمات و اصطلاحات، مفاهيم و شيوه برخوردها را دوباره از قفسه هاى زنگ زده شان بيرون کشيده و در تلاش مى باشند تا با توسل به اين چرنديات اخلاقى و تشکيلاتى عملا و آگاهانه از زير نقد نظرات راستشان بگريزند و به زمين آشناى ديروزشان، که برايشان خودى تر و راحت تر مى باشد، پناه آورده و با رقيب شان تصفيه حساب بنمايند. طى دو دهه گذشته مبارزات کمونيستهاى متشکل شده در حزب کمونيست کارگرى ايران به رهبرى منصور حکمت، از اتحاد مبارزان کمونيست تا حزب کمونيست ايران، تا تشکيل حزب کمونيست کارگرى ايران، تماما تلاشى در نقد و بحث و جدل سياسى و تئوريک با اين دار ودسته ها و شيوه هاى عقب افتاده اين گرايشات در برخورد به مناظره ها و مباحث سياسى شان بوده است. منصور حکمت و حزبى که او بنيان گذاشت تمام اين موانع را که هر روز و هر دوره با اسم ديگرى به صحنه مى آمدند، نقد کرده و به آرشيو تاريخشان سپرد. بخش هايى از اين طيف و سنتها که از زمين زيست عادت کرده شان نظير زندگى باکتريها مجبور به بيرون آمدن شده بودند، در تلاش براى پيدا کردن محيط زيست ديگرى از روى ناچارى و بنابر بر مصلحت سياسى و حساب و کتاب هايى که کرده بودند، با تشکيل حزب کمونيست کارگرى ايران وارد اين حزب شدند، به اين خيال واهى که شايد دوباره شانسى در معادلات سياسى آينده نصيب شان شود. هژمونى سياسى و تئوريک جريان کمونيسم کارگرى، نقد بى امان شيوه هاى مبارزه، نظرات سياسى و جهت گيريهاى اين طيف از طرف شخص منصور حکمت، اين جريان و سرکرده گانش را وادار به قبول مصلحتى و سکوت در برابر جنبش کمونيسم کارگرى کرد. به عبارتى ديگر خاموش شدند تا بعدا در فرصت ديگرى دوباره فتيله ها را بالا بکشند. جريان و سنتى که امروز حول و حوش کورش مدرسى اعلام موجويت کرده، ابراز وجود علنى يک جريان راست و بويژه سنتها و روابط عشيره اى و عقب مانده مى باشد که امروز به ميدان آمده است، مى باشد. خود جريان راست و تئوريسن آن کورش مدرسى اعتراف مى کند که اختلافات امروز در آسمان بى ابر پيدا نشده است، تاريخى دارد و تا وقتى منصور حکمت زنده بود، "تعادل قوا" برقرار بوده و امروز که او نيست فرصت براى اين جريان راست مهيا شده است. ابراز وجود علنى اين گرايش راست و بونديستى که چهره ها و شخصيتهايشان امروز به جلو صحنه آمده اند، نشان از يک دوره کوتاه از تحرک اين گرايش و تلاشش براى تصفيه حساب با کمونيسم منصور حکمت و جنبش کمونيزم کارگرى دارد. سنت و سبک کار و شيوه اين جماعت بحث سياسى، نقد و جدل سياسى و تئوريک نبوده و نيست. سر هر بحث نظرى، پيرامون هر بحث تازه منصور حکمت که با نظرات مسکوت گذاشته شان خوانايى نداشت، بلافاصله پشت سنگر تشکيلات، و وحدت حزب و... خزيده و تمام تلاششان را در عمل جلوگيرى از جارى شدن سياستها، اهداف حزب نمودند. سنگر تشکيلات و بله بله گويانهاى اينان به منصورت حکمت در زمان حياتش، تائيد با سر تکان دادنهايشان در برابر نظرات منصورحکمت، نه از سر قبول و پراتيک کردن آن، بلکه از سر معادلات آتى قدرت و جايگاهشان در حزب ريشه مى گرفت. يادم نمى رود که در آخرين کنفرانس کادرها که در لندن برگزار شد و خود منصور حکمت نيز در آن شرکت داشت، در برابر سکوت رهبرى حزب و هيات دائم نشسته رهبرى حزب گفت: اين هيات واقعا باورش شده که نشسته است. سياست ما جا انداختن دنيا بعد از ١١ سپتامبر و تبديل شدن به يک قطب مهم در مبارزه بر عليه اسلام سياسى مى باشد، رهبرى اين حزب در لاک خود فرورفته و حداکثر به صدور يک اطلاعيه بسنده کرده است، اين رهبرى بايد فکرى به حال خود بکند. نقل به معنى.امروز اين گرايش راست به ميدان آمده است. نظرات راستش از طرف کادرها و رهبرى جريان کمونيزم کارگرى نقد شده است. طبق سياق اين گرايشات عقب مانده آنجايى که بحث نقد نظرات و مباحث مطرح شده از طرف اين جريان توسط کادرهاى اين حزب در جريان مى باشد و تا به حال سکوت اختيار کرده اند، به اساسنامه و قرار هاى تشکيلاتى رجوع مى کند. تشکيلات، مقررات و ضوابط کار و فعاليت تشکيلاتى زمينى آشنا براى اين جريان و بخشا خودشان که در راس امور بوده اند، سنگرى است که با پناه گرفتن پشت آن ميشود عوامفريبى کرد، سخن از وحدت حزب گفت، جلوى انحلال حزب را گرفت، جواب هر بحث سياسى را با قرارها و مصوبات کار و فعاليت درونى توضيح داد، تلاش کرد آه و فعان و داد و فرياد راه انداخت که حزب و انسجام حزب در خطر است و... آنحايى هم که ناچار از ارائه بحث "سياسى" مى شود، باز در زمين آشناى خودش رفته و در لاک خود فرو مى رود. نمونه تيپيک اين حرکات مطلب کورش مدرسى تحت عنوان" حزب را منحل نکنيد" مى باشد که سر تا پا تهديد و دروغ و دست بردن به حربه تشکيلاتى را در خود دارد. اين جريان بعد از نزديک به دو دهه کار و فعاليت سياسى در حزب و جريان کمونيزم کارگرى واقعا متوجه نشده است که حزب و تشکيلات از هر نوعش تا جايى براى جنبش کمونيزم کارگرى تقدس و اصالت دارد که در خدمت پيشبرد اهداف و سياستهاى حزب و کل جنبش کمونيم کارگرى باشد. به غير از اين اهميتى براى تشکيلات آن هم تشکيلاتى که اين جماعت مورد نظرشان است، نه بايد هم اهميتى برايش قائل شد. بخش اصلى بيانيه دوباره تکرار مکررات اتهامات، جعليات، مباحث اخلاقى مى باشد. اين بيانيه روح سياسى ندارد. مسئله اش تسخير تشکيلات و بدست گرفتن تشکيلات و سوق دادن حزب و تشکيلات به بازى هاى سياسى مد روز دنياى سياست بورژوايى مى باشد. اين همه که اينها در مورد تشکيلات، راى اکثريت و اقليت، اساسنامه و .. نوشته اند، خود گواه اين امر است. به ادبيات اين جريان نگاه کنيد. اين کلمات را که نزديک به دو دهه پيش احزاب و سازمانهاى سياسى چپ خلقى و پوپوليست در جنگ هاى درونى شان به کار مى بردند، امروز از طرف اين گرايش عنوان "مدرنيته، درست کردن حزب سياسى، جارى کردن ضوابط و مقررات تشکيلاتى، پايبند کردن همه به آن و...." طرح و رويش جنگ و دعوا مى کنند. به اصطلاحاتى که اينها به کار مى برند، نگاه کنيد."نسبيت سياسى، حقيقت جويى، تصفيه ايدئولوژيک، سياليت نظرى، علنيت و شفافيت و ..." اينها را دو دهه پيش ما در جنگ و جدال هاى سياسى عظيم جريان مارکسيم انقلابى با گرايشات چپ خلقى و پوپوليست، در پروسه تشکيل حزب کمونيست ايران و بعدها در تشکيل حزب کمونيست کارگرى، مدام از زبان مخالفان سياسى تشکيل حزب و انقلاب کارگرى و سوسياليستى، ضرورت سازماندهى انقلاب اجتماعى و ..... شاهد بوده و ديده ايم. امروز با اين فرهنگ دو دهه پيش اين جريان به جنگ کمونيسم کارگرى آمده است. زمانى گورباچف با شعار پروستوريکا و گلاسنوست، که ترجمه به معنى آن هم همين "علنيت و شفافيت" کورش مدرسى و يارانش مى شود، پا به عرصه سياست جهانى گذاشت. علنيت و شفافيت گورباچف مقدمه فروپاشى سوساليسم روسى شد که اينجا جاى پرداختن به آن نيست. اما علنيت و شفافيتى که کورش مى خواهد، در درجه اول براى اعضاى رهبرى و ارگانهاى بالاى حزب مى باشد. پائين حزب و کادرها نبايد از اين علنيت بهره اى ببرند، چرا که بند از بند حزب نمى ماند. در جريان بحث دادن اسناد به کادرها ديديم که اينها چه المشنگه اى به پا کردند. در بيانيه شان هم اين را تاکيد کرده اند که ايشان مخالف دادن اسناد به اعضا، مخالف برگزارى کنگره مى باشند، چرا که معتقدند: " فضاى بيمار گونه را توده اى مى کند". از نظر اين جماعت حالا که اينها راى و راى کشى هايشان را حساب کرده و مطمئن هستند، همه چيز بايد در پلنوم و در کميته مرکزى تعيين تکليف شود. اين هم تهديد و گروکشى آشکار مى باشد. که در باره آن بارها کادرهاى حزب نوشته اند. در مورد ادعاى اين بيانيه که مى گويد تنها راه حل بحران کنونى قبول پلاتفرم اينها بوده و راه ديگرى وجود ندارد، دو نکته توجه ام را به خودش جلب کرد، آن هم اينکه اين بيانيه خواهان "بازگشت به همه معيارهاى کمونيستى دوران منصور حکمت و تبديل شدن به يک حزب تمام عيار سياسى است"، مى باشد. نکته دوم در توضيح اختلافات توسط اين جريان مى باشد. اينها ادعا مى کنند که "شکاف سياسى در حزب بين حکمتيسم و چپ سنتى" مى باشد. حزب تمام عيار سياسى مورد نظر کورش را هنوز نديده ايم اما حزب نيم عيار مفلوک سياسى که مورد نظرش مى باشد را در مطلب "سرنگونى جمهورى اسلامى و نقش حزب کمونيست کارگرى ايران"، را خوانده ايم و ميدانيم که اين حزب سياسى مورد نظرشان، چيزى نبوده و نيست جز آماده کردن حزب براى ورود به بازيهاى سياسى رايج در جامعه بورژوايى آن هم از نوع عقب مانده ترين آنها که هنوز جزو سرکوبگران مردم مى باشند، يعنى دولت حجاريانى و دوى خردادى آن. حزب سياسى اين جريان راستش شباهت هاى زيادى با بحثهاى طرح شده در سرى مقالاتى که توسط حجاريان در خصوص ضرورت سازماندهى جبهه مشارکت، کادر سازى، مدرن کردن ساختارهاى حزبى که به قدرت سياسى فکر مى کند، دارد. پلاتفرم و جهت گيرى سياسى شان هم که در مطلب اصلى کورش که در بالا به آن اشاره شد، شباهت هاى زيادى با پلاتفرم و استراتژى رسيدن به قدرت احزاب هيجدگانه حبهه مشارکت ايران اسلامى دارد. اين پلاتفرم و بيانه عليرغم ادعاهاى دهن پرکن هيچ چيزى راجع به اختلافاتى که اينها طرح کرده اند، نمى گويد. در عين حال اين جماعت در بحث هاى شفاهى و پالتکى شان مدام تاکيد مى کنند که اختلاف نظر بر سر استراتژى حزب، حزب و چگونگى رسيدن به قدرت داشته ولى هنوز کسى به غير از کورش مدرسى و رحمان حسين زاده حاضر نشده است به صورت فرموله وارد اين اختلافات بشود. اين هم بالاخره تاکتيکى است. مى شود کلمات گنده را به هوا پرت کرد و ادعا کرد که بحث مى کنند، مى شود عقب افتاده ترين سنتها و شيوه برخوردها را به رهبران کمونيسم کارگرى و شخص منصور حکمت کرد و اسمش را "بحث سياسى" گذاشت، مى شود در روز روشن مصوبات گنگره ٤ حزب را التقاطى، سازش ناميد، به زيرش زد و مدعى شد که استراتژى حزب و قدرت سياسى را نقد مى کنند، و... خلاصه کنم بيانيه ٢١ نفر بيانيه اعتراف به شکست سياسى، عقب نشينى به سنگر درون تشکيلاتى، بشدت ضد مارکسيستى و ضد جنبش کمونيسزم کارگرى، بى نهايت عقب مانده مى باشد. اين بيانيه همه چيز را در تشکيلات و تسخير تشکيلات مى بيند. آن همه که تئوريسين اين گرايش راست کورش مدرسى از "اختلافاتش" با استراتژى حزب در نوشته ها و جلسات پالتاکى اش گفت و تهمت زد، در اين بيانيه چيزى ديده نمى شود. اين بيانيه سراپا هتاکى سياسى، از نظر سياسى بسيار نازل، و در يک کلام بيانيه جنبش ها و احزاب ديگرى مى باشد که هيچ سنخيتى با مارکسيم چه رسد با کمونيزم کارگرى نداشته و ندارد. اگر اين بيانيه علنى بشود، فضا و جو و هيسترى ضد کمونيستى که در بيرون حزب بر عليه کمونيسم سازمان يافته است، به رقض و پايکوبى خواهد پرداخت و بند به بند اين بيانيه طبعا با نقل قول هايى از رهبران و امضا کنندگان اين بيانيه بر عليه کمونيستها و سوسياليستها به کار گرفته خواهد شد. فضاى جنگ سردى و هيسترى ضد کمونيستى بى شک نهايت استفاده را از اين مسئله خواهد برد. در کنار اين بيانيه قطعنامه پيشنهادى کورش مدرسى را چاپ خواهند کرد و تلاش خواهند کرد از طرفداران اين بيانيه چهره هاى مخالف خشونت، متمدن، دموکرات، مخالف انقلاب و سازماندهى انقلاب سوسياليستى و کارگرى، آدم هاى استخوان خورد کرده در احزاب چپ که امروز دموکرات شده اند، کسانيکه حاضرند با هر کسى پاى ميز مذاکره و زد و بند براى رسيدن به قدرت بنشينند، از حجاريانها تا جمهوريخواهان ملى، از جمهورى خواهان در زندانهاى رژيم تا جريانات راست جمهوريخواه خارج کشور و... در يک کلام اين بيانيه جواز ورود اين گرايش به دنياى سياست احزاب و جريانات بورژوايى براى تعيين تکليف با انقلاب آتى مردم ايران و چگونگى مصله کردن خطر انقلاب و به ميدان آمدن مردم مى باشد. اين بيانيه، بيانيه اى بر عليه جنبش کمونيزم کارگرى، بر عليه حزب کمونيست کارگرى و بر عليه رهبر و بنيانگذار اين حزب منصور حکمت مى باشد. اين بيانيه جريان راست مى باشد که امروز بر عليه همه دستاوردهاى جنبش کمونيزم کارگرى و بر عليه حزب کمونيست کارگرى ايران صادر شده است. اين بيانيه را بايد وسيعا نقد و افشا و از نظر سياسى بايد کوبيد. اين بيانيه شکست، ابراز انزجار از کمونيزم، از انقلاب کارگرى، از مبارزه کارگران و مردم براى به زير کشيدن جمهورى اسلامى و برقرار جمهورى سوسياليستى مى باشد. |