توضيحى در رابطه با بيانيه ٢١ نفر از اعضاى کميته مرکزى حزب کمونيست کارگرى ايران

سليمان سيگارچى

١٥ اوت ٢٠٠٤

----------------------

متاسفانه بيانيه تمام واقعيت را منعکس نمى کند . بيانيه تاريخ را از وسط به خواننده توضيح ميدهد. اگر جناح چپ ميخواهد حقانيتش را با «خط منصور حکمت» توضيح دهد ! يا خود را با آن لانسه کند ! اگر «چپ سنتى » است و مانند کشى که فشار منصور حکمت از آن برداشته شده است به جاى اولش برگشته است ! اگر مائوئيسمش امروز گل کرده و ميخواهد تصفيه ايدئوژيک کند ! اگر هتک حرمت ميکند و شخصيتها را مى شکند ! اگر تست و انقلاب ايدئولوژيک ميکند ! و اگر ... .

سوال اين است که اين چرخش از کجا در سياست بخشى از رهبران حزب کمونيست کارگرى روى داده است . اگر بيانيه بطور « کرونولوژيک » اين تاريخ را بطور واقعى توضيح ميداد . ميشد اين برخورد « هيستريک » « چپ سنتى » را که قاصر از درک سياستهاى «حزب منصور حکمت » است ، بهتر توضيح داد . اما متاسفانه بيانيه همچنانکه گفتم ، از وسط به بيان تاريخ دو ساله حزب پرداخته است و اين براى کادرهاى حزب نبايد قابل قبول باشد .

اختلاف به شهادت پلنوم ١٤ حزب سر دو نکته رهبرى ( ترکيب يا نقش ليدر ، رهبرى جمعى يا فردى - من با ترم مشکلى ندارم - بطور خلاصه بحث رهبرى ) و بحث قدرت سياسى يا به عبارت خودم سازماندهى يا رهبرى انقلابى که در حال شکل گيرى است مى باشد .

سوال اين بوده که آيا حزب کمونيست کارگرى ميتواند در انقلابى که در حال شکل گيرى است به قدرت برسد؟ آيا ميتواند نقش ليدرى را در حزب و در جامعه تعريف کند و ليدر مناسبى را به جامعه معرفى کند ؟

رفيق کوروش مدرسى پلاتفرمها و تزهايى را پيشنهاد کرده است و جوابهايى را به دو سوال بالا که بطور واقعى دم در حزب خوابيده است داده است که باعث اين « هيسترى » سياسى شده است !

چرا که اين تزها برنامه ، اصول ، پلاتفرم ، سياستها و قرارها و قطعنامه هاى حتى کنگره سوم را دور زده است . بيان اينکه انقلابى در ايران در حال شکل گيرى نيست بلکه احتمال فروپاشى وجود دارد . بيان اينکه اگر حزب به قدرت رسيد نبايد از سوسياليسم صحبت کند ، چون مردم فرار ميکنند . طرح تشکيل دولت موقت و غيره ، برگشت از برنامه حزب است .

جناح چپ هر چند ناتوان از اقناع پيشنهاد دهنده تزها باشد ، اما از اصول حزبى و برنامه حزب تفره نرفته است .

چگونه يک ماترياليست ديالکتيک ، يک مارکسيست که ميخواهد تاريخ را بطور ماترياليستى توضيح دهد ، به جاى اينکه به شيوه اى « کرونولوژيک » ، بر عکس به شيوه اى ديپلمات مابانه توضيح ميدهد ؟

چرا بيانيه به اساس اختلافات اشاره نکرده است ؟ و چرا شرکت در کنگره حزب دفن حزب است ؟

به نظر من رفيق کوروش زرنگتر از آن است که خودکشى سياسى کند . شرکت در کنگره ٥ حزب يعنى رد کردن اين تزها است . به نظر من حزب کمونيست کارگرى چه با شرکت امضا کنندگان بيانيه و چه بدون شرکت اين رفقا بايد بطور علنى اين گزارش سياسى را به مردم ايران و طبقه کارگر بدهد که اين تزهاى راست در حزب ما بيان شده اند و از طرف حزب رد شده اند . حالا اگر رفيق کورش ماند و در انتخابات بعدى راى نياورد متاسفانه تقصير من نيست ، متاسفانه سياست بى رحم است . اگر من هم اين تزها را بطور مثال مطرح ميکردم و يا مثل رفيق محمود قزوينى با ميکروسکوپ و ذره بين در دوتاکتيک و دو گام به پس و دولت و انقلاب و دولت در دوره هاى انقلابى براى تئوريزه کردن اين تزها تلاش ميکردم ، حزب موظف بود با نظرات من با بى رحم برخورد کند .

مردم ايران از اين اوضاع خسته شده اند . کارگران مزدشان را ميخواهند ، جوانان ميخواهند دست دوست دختر( پسر) شان را بگيرند و در پارک لاله همديگر را ببوسند ، جوانان ميخواهند از بن بست رهايى پيدا کنند و ديگر خودکشى (خودسوزى) نکنند . زنان ميخواهند از لباس «گونى سياه» نجات پيدا کنند و اين احتياجى به تئورى مارکسيستى ندارد . لازم نيست دنبال آثار مارکس و لنين بگيرديم . اين حکم انسانى است . اين قطب نماى حرکت حزب است .

من از رفقاى امضا کننده ميخوام توضيح دهند که آيا تزهاى نافرمانى مدنى ، مجلس موسسان ، دولت موقت را قبول دارند يا نه . مشکل برخورد «چپ سنتى » نيست . مشکل شما هستيد که پلاتفرم سياسيتان چيست ؟ و توضيح دهيد که اين «هيسترى چپ سنتى » از کجا آماده است ؟ !