"ايران کشوري ناامن است"!
گفتگو با دبيران واحدهاي فدراسيون در سوئد
مجموعه اي از اعتراض و تحصن و تظاهرات در هفته هاي اخير در سوئد توسط فدراسيون پناهندگان ايراني عليه سياست اخراج و در دفاع از حقوق پناهجويان در سوئد در جريان بوده است. فدراسيون سراسري پناهندگان ايراني در سوئد سازماني معتبر و گسترده است که از حمايت وسيع پناهجويان برخوردار است. مسئولين اين سازمان در هر شهري از افراد خوشنام و شخصيتهاي شناخته شده در ميان ايرانيان مقيم سوئد هستند. مضافا اينکه فدراسيون و دفاتر و فعالينش توانسته اند بحث حقوق پناهنده را به سطح ميدياي اين جامعه بکشانند و يک طرف مذاکره با دوائر دولتي در باره مسائل پناهجويان هستند. امروز فدراسيون پناهندگان ايراني در سوئد يک سازمان توده اي، راديکال و با قدرت عمل گسترده است و به همين دليل به نقطه اميد پناهجويان تبديل شده است. پيرامون اعتراضات اخير پاي صحبت مسئولين فدراسيون در سوئد نشستيم:
انترناسيونال: شما سازمانده تحصن اخير در گوتنبرک بوديد. خواست شما در اين تحصن چي بود؟ چه نتايجي گرفتيد و تاثير اين حرکت اخير در ميان پناهجويان و همينطور فضاي عمومي شهر چگونه بود؟
عبه اسدي: اجازه بدهيد ابتدا و بطور مختصر به موقعيتي که پناهجويان در سوئد با آن روبرو مي باشند بپردازم، تا جايگاه و اهميت اين تحصن و فعاليتهاي ديگري که فدراسيون پناهندگان ايراني در سوئد و در دفاع از حق پناهندگي انجام مي دهد ملموس و روشنتر شود. پناهجويان ايراني با مشکلات متعددي در سوئد روبرو هستند. همگي جواب رد ميگيرند و به زندگي مخفي پناه مي برند و از طريق کار سياه و دستمزد بسيار پاييني زندگي خود را تأمين ميکنند. همه از آينده خود نگران هستند. هيچ نشاني از بهبود در زندگي پناهندگي آنها ديده نميشود. امروز در سوئد هيچ پناهجويي به طور نرمال و بر طبق روال گذشته، حق پناهندگي اش از سوي دولت به رسميت شناخته نميشود. تمامي پناهجويان در مرحله اول از طرف اداره مهاجرت جواب رد ميگيرند. ٩٩ درصد از پاسخ نهايي کميته امور خارجيان به آنان نيز منفي ميباشد. علاوه بر اينها، همه خانه بدوش شده اند. نداشتن مسکن به يکي از بزرگترين مشکلات آنان تبديل شده است. بيش از ١٠ هزار نفر پناهجو در سوئد به طور مخفي زندگي مي کنند در ميان آنان چيزي در حدود هزار نفر ايراني هستند.
هنگامي که پاي درد دل پناهجويان مينشينيد و آنان از مشکلات متعددشان ميگويند، دل هر انساني به درد ميآيد. همه با استرس بالا زندگي ميکنند. افسردگي شديد، شادابي و خنده را از همه گرفته است. مشکلات پناهجويان بسيار زياد است، يکي و دو تا نيست و در حوصله اين مصاحبه نيز نميگنجد و تمام آنها را هم نميشود توضيح داد. تحصن ما در سوئد در اعتراض به وضعيتي بود که در بالا توضيح دادم. در دل اين همه مشکلات، ما طي يک بيانيه مطبوعاتي خواسته هاي معيني را به شرح زير از دولت سوئد مطالبه کرديم:
١- توقف فوري اخراج پناهجويان به ايران.
٢- بررسي مجدد پرونده پناهجويان مخفي و برسميت شناختن حق پناهندگي آنها.
٣- برسميت شناختن ايران به عنوان کشوري ناامن و ناقض حقوق انسان.
عکس العمل مردم بي نظير و کم سابقه بود. در ساعتهاي اوليه، کارکنان و مسئولين حزب چپ سوئد در آن محل از پيوستن مردم به اين تحصن متعجب شده بودند. زن و بچه، پير و جوان، پناهجو و غير پناهجو، دسته دسته از پله ها بالا مي آمدند و وارد سالن حزب چپ مي شدند. با شروع تحصن در دفتر حزب چپ سوئد، اطلاعيه مطبوعاتي دفتر فدراسيون، هم به زبان سوئدي و هم به زبان فارسي در مقياسي بسيار وسيع و همزمان به چيزي در حدود ٨٠ نهاد و سازمان، مطبوعات، احزاب دولتي و غير دولتي در سطح داخلي و بين المللي فرستاده شد. ساعتي بعد، تلفن دفتر حزب چپ از سوي رسانه هاي مختلف مشغول و عليرغم ميل ما، کار کارکنان حزب چپ مختل شده بود. تحصن چهار روز به طول انجاميد انعکاس مطبوعاتي آن آنچنان زياد بود که تا ساعت ٤ بعد از ظهر همان روز، خبر آن در همه جا پيچيده بود. همبستگي و همدلي عجيبي در ميان پناهجويان ايجاد گرديده بود و همه براي همکاري اعلام آمادگي ميکردند. تحصن چنان بعد اجتماعي به خود گرفته بود که اداره و انعکاس آن به امر همه تبديل شده بود. رستوراني نهار را تأمين ميکرد و انجمني نيز شام را و خانواده اي نهار و شام روز بعد را بعهده گرفته بود. مردم براي بچه ها شيريني و تنقلات تهيه کرده بودند و به صندوق اداره تحصن، کمک مالي ميکردند.
١٥ راديوي محلي و سراسري در سوئد بارها از اين تحصن صحبت کردند و با پناهجويان و مسئولين فدراسيون به عنوان سازمان دهندگان آن براي چندمين بار مصاحبه کرده و گزارش آن را منعکس نمودند. راديو سوئد پ ٤، راديو پژواک، روزنامه يتوبوري پستن و روزنامه مترو هرکدام به عناوين مختلف گزارش اين تحصن را پخش و منتشر کردند. بسياري از راديوها و خبرگزاريهاي سراسري و بين المللي مثل راديو فردا، خبرگزاري فرانسه، تلويزيون NITV، راديو انترناسيونال، تلوزيون کانال جديد، راديو اسرائيل و چندين سايت اينترنتي نيز گزارشات مفصلي را از اين تحصن پخش و منتشر کردند. در مورد نتيجه اين حرکت، تا آنجايي که به دولت سوئد برميگرد هنوز هيچ عکس العملي نشان داده نشده است. بايد ببينيم اظهار نظرها و تصميمات دولت چه خواهد بود.
انترناسيونال: در استکهلم فدراسيون سازماني معتبر و شناخته شده است. نقش فدراسيون در دوره اخير در رهبري و هدايت اعتراضات پناهجويان چه بوده است؟ در استکهلم چه برنامه اي داريد؟
کيميا پازوکي: با تشکر و با سلام به شما و خوانندگان عزيز انترناسيونال. گريز صدها و هزاران نفر از مرزهاي وحشت حکومت اسلامي، جستجوي مکاني امن تر، همواره با مشکلات و مصائب بيشماري همراه هست. زندگي پناهندگي دشوار است و قوانين سختگيرانه هر روز بر ابعاد اين مصائب اضافه ميکند. ما اين دوره را دقيقا درک ميکنيم و برايش پاسخ و نقشه داريم. پناهجويان به مکاني، به امکاني نياز دارند که به مشکلات آنها پاسخ دهد. و اين دقيقا نقش فدراسيون است. پاسخ و چاره جويي، ايجاد اميد و نشان دادن راه درست، اطمينان خاطر ايجاد ميکند. همين خصوصيت در دوره اي طولاني تشکل فدراسيون را به يک نقطه اميد بزرگ براي پناهنده بدل کرده است. شما بايد از نزديک رشد شخصيتي اين افراد را ببينيد!
ما افق روشني داريم! همين را مقابل پناهنده قرار مي دهيم، امکاني که پناهنده پيش از هر چيز به قدرت جمعي اش پي ببرد، با هم سرنوشتانش متحد شود، بجاي احساس بيگانگي با محيط جديد خود را صاحب آن بداند. بجاي بکار بردن کلمه ناپسند "غربت" که از بيگانگي انسانها با هم ناشي مي شود، از قدرت جمع، از "ما" و توانائي هاي جديد بهره ببرد. انزوا و گوشه گيري را بکناري بگذارد و براي بدست گرفتن سرنوشتش تصميم قاطع بگيرد. ما افق هم پيماني و اتحاد براي تحقق حقوق پناهندگي را سر لوحه کارمان قرار داده ايم. اين سيل اطمينان دقيقا پاسخ مثبت به اين افق است. ما موفق شديم فضايي ايجاد کنيم که صدها انسان با يکديگر هم پيمان شوند و نشان دهند که سزاوار بزرگترين پشتيباني ها هستند. ما فضاي بين پناهجو و ديگران را که سالهاست اقامت دارند تحت تاثير قرار داديم و امروز قادر هستيم از توانائي هاي قابل اتکايي استفاده ببريم.
احزاب دست راستي دارند مسئله پناهندگي در سوئد را به يک کيس جنائي بدل ميکنند، ما سخت و قوي در مقابل آن ايستاديم و با سازمان دادن و براه انداختن تظاهراتهاي وسيع و کوبنده، پاسخ اينها را در خيابانها داديم و نقاب از چهره شان کشيديم! در روز روشن در مقابل صدها نفر در مقابل پارلمان سوئد پانل و مناظره ترتيب داديم و در مقابل راه حلهاي مزورانه آنها، حرف دل پناهجو را زديم و قانون پيشنهادي دولت را براي حذف استنياف عملا شکست داديم! وزير امور مهاجرين را مجبور کرديم که با زبان خودش رسما بگويد که ايران کشوري نا امن است. در عين حال بگويم که بيش از هر چيز فدراسيون و مسئولين آن بايد در دسترس باشند. آماده اقدامات عاجل و فوري باشند! تحرک و عکس العمل فوري يکي از ويژگي هايي است که ما امروز در واقع به آن مجهز شده ايم. سازماني کارآمد، موثر و مفيد، حتما در دل صدها خانواده جاي مي گيرد و نقل مجلس مي شود که شده است! امکاناتي که به همين اعتبار از آن برخورداريم در نوع خود منحصر به فرد است. به همين يکي دو مورد اخير، که کيسهاي سنگيني براي ما بودند، نگاه کنيد؛ ما توانستيم با قدرت تمام تقريبا همه پروژه هاي ديپورت پناهجويان ايراني را يکي بعد از ديگري خنثي کنيم. به ضرب حضور مثبت در مديا و عرصه هاي اجتماعي، وجدان آگاه و بيدار جامعه را با خودمان همراه کنيم. و حالا در تدارک يک برنامه مفصل ديگر براي تحت تاثير قرار دادن هر چه گسترده تر افکار عمومي هستيم. بزودي تحصن برنامه ريزي شده اي را از دوم نوامبر آغاز مي کنيم.
انترناسيونال: نتايج تحصن در شهر مالمو چه بود و چه تاثيراتي در اتحاد پناهجويان عليه وضعيت فعلي داشت؟
حسن صالحي: قبل از اينکه به اين سئوال شما بطور مشخص جواب دهم، مايل بودم که آماري مربوط به پناهندگان ايراني را مرور کنم. در سال ٢٠٠٣، ٨٥٤ مورد درخواست متقاضيان پناهندگي از ايران مورد رسيدگي قرار گرفته و از ميان آنها فقط ٨٤ مورد به کسب اجازه اقامت منجر شده است. اين يعني ١٠ درصد. به اين ترتيب ٩٠ در صد و يا ٦٧٠ مورد از درخواستهاي پناهندگان ايراني جواب رد گرفته اند و شماري نيز بيدرنگ پس از تسليم تقاضاي پناهندگيشان به ايران و يا کشور سوم ديپورت شده اند. از تعداد ٧٨٧ متقاضيان پناهندگي از ايران در سال گذشته، ١٦٧ نفر کودکان تا سن ١٧ سال بوده اند و ١٤ نفر کودکاني که بدون والدين خود به اينجا آمده اند. با اين ميزان کم پذيرش پناهنده و خانواده هايي که بهمراه فرزندانشان جواب منفي مي گيرند، مي توانيد تصورش را بکنيد چه فشاري بر دوش پناهندگان قرار دارد. اينها انگيزه اعتراض پناهندگان را تشکيل مي دهد. ما در شهر مالمو پناهندگاني را داريم که چندين سال را بطور مخفي و محروم از هرگونه امکاناتي زندگي کرده اند. سئوال اين بود که آيا بايد زانوي غم در بغل گرفت و يا عليه اين وضع کاري کرد؟ پاسخ همه پناهندگان اين بود که بايد اعتراض و مبارزه را سازمان داد. از اين رو تحصن ٢ روزه اي در شهر مالمو طي روزهاي ١٤ و ١٥ اکتبر سازمان داده شد که خود پناهندگان در تدارک و برگزاري آن شرکت فعال داشتند. در طي دو روز تحصن، گفتگو و بحث در مورد سخت شدن مقررات پذيرش پناهنده و راه هاي موفقيت در ميان پناهجويان بشدت داغ بود. تقريبا همه متفق القول بودند که موثر ترين شيوه پذيرفته شدن به عنوان پناهنده، مبارزه يکپارچه و خستگي ناپذير جهت عقب راندن موج تعرض نسبت به حقوق پناهندگي از سوي دولت سوئد است. از اين رو، روحيه پناهجويان بسيار قوي و ميل مبارزه در ميان آنان بشدت بالا بود.
گزارشي از اين تحصن از راديوي فارسي زبان و سراسري پژواک پخش شد و خبرنگاري از شبکه اول راديو سوئد p1 در اين تحصن شرکت کرد و با چند تن از متحصنين به گفتگو نشست. طي اين دو روز عده اي از مردم به ديدار متحصنين آمدند و مراتب پشتيباني خود از خواستهاي برحق پناهجويان را اعلام داشتند. همچنين نماينده اي از طرف پناهجويان عراقي، که در روزهاي اخير در کليسايي در شهر مالمو متحصن شده بودند، در محل تحصن حضور يافت و مراتب همبستگي پناهجويان عراقي را با پناهجويان متحصن اعلام کرد. از سوي ديگر براي پيشبرد مبارزه اي گسترده تر، پناهجويان اقدام به جمع آوري کمک مالي کردند که از سوي مردم با استقبال خوبي روبرو گرديد. همه اينها اميد تازه اي به پناهندگان داد بطوريکه در پايان اين تحصن دو روزه همه در مورد اين صحبت مي کردند که چگونه اعتراض و مبارزه را ادامه دهند. در اين زمينه ايده ها و ابتکارات ارزنده اي مطرح شد که همه بر جلب وسيع ترين افکار عمومي از خواستهاي انساني پناهندگان و از اين طريق تحت فشار گذاشتن همه جانبه دولت سوئد براي تجديد نظر در سياست پناهنده پذيري اش تاکيد داشت.
انترناسيونال: مجموعه اقدامات کنوني در سوئد نگاهها را به فدراسيون پناهندگان معطوف کرده است. برنامه فدراسيون در سوئد براي مقابله با اخراج و وسيعتر کردن اين اعتراضات چيست؟
اسماعيل مولودي: فدراسيون سراسري پناهندگان ايراني تشکلي خوش نام و با اتوريته است. در طول بيش از پانزده سال در صف مقدم اعتراضات اجتماعي پناهجويان و ايرانيان آزاده در سوئد بوده و هست. بنا براين بر طبق اين وظيفه ما خود را موظف ميدانيم که مبارزات اجتماعي و اعتراضات خياباني پناهجويان را سازمان داده و به سرانجامي برسانيم. ما در دو عرصه اين کار را کرده ايم و پيش ميبريم. يکي عرصه اعتراضات اجتماعي يعني سازمان دادن پناهجويان، متشکل کردنشان، همکاري با سازمانها و تشکلهايي که در اين عرصه کار ميکنند مثل آسيل کميته، سازمان (هيچ کس غير قانوني نيست) و نيز احزاب سوئدي مثل حزب چپ و اوفنسيو يا حزب سبز ها. اين عرصه براي ما پشتوانه پيشبردن مبارزاتمان است براي جلب افکار عمومي در جامعه سوئد، متوجه کردن افکار عمومي به سياست غير انساني پناهنده پذيري در سوئد و جلب حمايت مردم از پناهجويان بخصوص پناهجويان مخفي و کودکان پناهجو در سوئد. افشا جنايتهاي جمهوري اسلامي است. ما اين عرصه را روزبروز گسترش ميدهيم و اتحاد و همبستگي پناهجويان را تقويت ميکنيم تا رسيدن به خواست هايمان که اعلام ايران بعنوان کشوري نا امن، متوقف کردن فوري اخراج پناهجويان و دادن اقامت به کليه پناهجوياني که در سوئد هستند، ادامه ميدهيم.
عرصه ديگري که ما درگير هستيم، تماس با دولت و ديپلماسي در مورد اينکه دولت را متوجه کنيم که در ايران جمهوري اسلامي چي ميگذرد، چرا مردم از جمهوري اسلامي فرار ميکنند. در اين زمينه مورد نامه اعتراضي فدراسيون به وزارت خارجه سوئد در مورد اعدام عاطفه رجبي، که در ١٧ اوت در شهر نکا مازندران اتفاق افتاد، مثالي است. ما توجه را به اين فاجعه جلب کرديم و در اين رابطه وزير امور خارجه جواب داد. بنابراين فدراسيون براي رسيدن به اهداف خود از دوعرصه مهم استفاده ميکند. اعتراضات خياباني و ديپلماسي فشار به دولت سوئد آوردن.