سلاح اتمي نيز جمهوري اسلامي را نجات نخواهد داد
کاظم نيکخواه
بحران دست يابي جمهوري اسلامي به سلاح اتمي به نقطه حساسي رسيده است. جمهوري اسلامي با اين ارزيابي که غرب و مشخصا آمريکا در شرايط اوجگيري بحران عراق و جريان داشتن انتخابات آمريکا امکان حمله نظامي فوري به ايران را ندارد، در ماههاي اخير راه اندازي سانتريفوژهاي غني سازي اورانيوم را از سر گرفته است و به هشدارهاي دولتهاي اروپايي در مورد تن دادن به ضوابط آژانس بين المللي انرژي اتمي بي توجهي نموده است. در همين رابطه روز پنجشنبه ٢١ اکتبر نشستي از مديران کل وزارت خارجه کشورهاي فرانسه، آلمان و انگلستان در وين تشکيل شد تا با شرکت هيئتي از وزارت خارجه جمهوري اسلامي آخرين پيشنهادها و اخطارها به جمهوري اسلامي داده شود. قدرتهاي اروپايي طرحي را ارائه داده اند که بر اساس آن سوخت اتمي براي نيروگاههاي برق ايران به حکومت اسلامي داده خواهد شد و در عوض اين حکومت بايد دست از پروژه هاي غني سازي اورانيوم بردارد. اما حکومت اسلامي گرچه در اجلاس شرکت نموده اما اعلام کرده است که برنامه هاي خود را متوقف نخواهد کرد. طرح تامين سوخت اتمي ايران از جانب معاون "جان کري" نامزد دموکراتها براي انتخابات رياست جمهوري آمريکا مطرح شد. سناتور "جان ادواردز" معاون کري اعلام کرد که اگر "جان کري" به قدرت برسد، آمريکا به ايران در برابر توقف پروژه غني سازي اورانيوم، سوخت اتمي خواهد داد. جرج بوش نيز پس از اينکه اين طرح از جانب دولتهاي فرانسه و آلمان و انگلستان مطرح گرديد با آن توافق نشان داد. نشست ٢١ اکتبر در وين آخرين فرصتي بود که کشورهاي اروپايي براي جلوگيري از دست بالا پيدا کردن سياست دولت بوش در حمله به جمهوري اسلامي دادند تا قبل از نشست آژانس بين المللي انرژي اتمي در ماه نوامبر، مانع ارجاع پرونده حکومت اسلامي به شوراي امنيت سازمان ملل شوند. اگر آژانس انرژي اتمي اعلام کند که حکومت اسلامي همکاري ننموده است آنگاه بايد منتظر اين بود که پرونده اتمي ايران به شوراي امنيت ارجاع شود و نتايج آن ميتواند براي حکومت اسلامي خطرناک باشد. ارجاع پرونده به شوراي امنيت بي ترديد تحريم هاي بين المللي عليه جمهوري اسلامي را بدنبال خواهد داشت و در عين حال به نيروهاي اسرائيل و آمريکا بهانه بيشتري براي حمله نظامي به نيروگاههاي اتمي ايران خواهد داد.
چند عامل به مساله اتمي جمهوري اسلامي ابعادي بحران آفرين داده است. تا آنجا که به جمهوري اسلامي مربوط ميشود اين حکومت تنها راه بقاء خود را دست يابي به سلاح اتمي ميداند. جمهوري اسلامي از يک سو در سطح بين المللي خود را در خطر تلاش سرنگوني توسط دولت آمريکا و برخي دولتهاي غربي مي بيند و از سوي ديگر در سطح داخلي در انزواي کامل بسر ميبرد و اکثريت عظيم مردم در تلاش براي به زير کشيدن اين حکومتند. سران اين حکومت نگرانند که در صورت حملات نظامي، يا تحريم هاي اقتصادي و ديپلماتيک توسط دولت آمريکا و متحدانش، نه فقط حمايت مردم را با خود نخواهند داشت بلکه چنين فشارهايي ميتواند شرايطي فراهم کند که مردم عليه حکومت وسيع تر و فعالانه تر پا به ميدان بگذارند. دست يابي به سلاحهاي اتمي از نظر سياستگزاران حکومت به اين معناست که از يک سو تهاجم نظامي به حکومت را به دليل خطر بروز جنگ اتمي، منتفي ميسازد و از سوي ديگر نشاني از قدر قدرتي حکومت در برابر مردم خواهد بود و ميتواند به ايجاد فضاي رعب و وحشت و ايجاد ياس در ميان مردم سرنگوني طلب کمک کند. يک جمهوري اسلامي اتميزه شده از نظر آنها شانس بقاي بسيار بيشتري چه در برابر تهاجم آمريکا و غرب و چه در برابر انقلاب مردم دارد. سلاح اتمي را نميتوانند عليه مردم مستقيما بکار برند اما ميتوانند جنگ رواني اتمي عليه مردم را تا مدتي به جريان اندازند. با توجه به همه اينها براي جمهوري اسلامي دست يابي به سلاح اتمي حياتي است.
اروپا و مساله اتمي جمهوري اسلامي
جمهوري اسلامي زير فشارهاي بين المللي ناچار شد تا مدتي راه اندازي سانتريفوژهاي غني سازي اورانيوم را متوقف سازد. اما در ماههاي اخير مجددا و بنا به برخي گزارشها به نحو فعالي نصب و راه اندازي دستگاههاي غني سازسي اورانيوم را از سر گرفته است. پافشاري جمهوري اسلامي به ادامه برنامه هاي اتمي اش، دولتهاي اروپايي را با مشکل مواجه ساخته است. سياست "ديالوگ انتقادي" سينه اش به ديوار خورده و اينها ناچار شدند به سياست آمريکا نزديک تر شوند. لحن حکومت فرانسه و آلمان و انگلستان در هفته هاي اخير نسبت به حکومت اسلامي تند تر شده است. تهديد ارجاع پرونده اتمي جمهوري اسلامي به شوراي امنيت بارها از زبان وزراي خارجه اين کشورها نيز شنيده شده است. امري که قبلا سابقه نداشت و با آن مخالفت ميکردند. در اين شرايط است که اکنون طرح فروش سوخت اتمي به ايران در ازاي توقف پروژه غني سازي اورانيوم در دستور قرار گرفته است.
اين طرح حتي با موافقت تلويحي دولت بوش نيز همراه است. اما اين موافقت در واقع يک مانور ديپلماتيک براي بستن تمام راهها بر دولتهاي اروپايي براي فرار از فشار بر جمهوري اسلامي است. پيشنهاد تامين سوخت اتمي بهانه استفاده غير نظامي را از جمهوري اسلامي گرفته است. و ادامه پافشاري اين حکومت بر ايجاد سردخانه هاي غني سازي اورانيوم، اهداف نظامي اين حکومت را برملا ميکند. اين يک پيشروي براي سياستگزاران آمريکاست که دست آنها را در تهاجم نظامي و تحريم اقتصادي و ديپلماتيک اين حکومت بازتر ميکند. اروپاييان در صورت شکست طرح اخير خويش، که با همراهي ظاهري دولت بوش نيز همراه است ناچارند با طرح بوش براي فشار و حمله به جمهوري اسلامي همراهي کنند.
ماجراجويي جمهوري اسلامي
پافشاري جمهوري اسلامي براي ايجاد تجهيزات تهيه سلاحهاي اتمي بي ترديد يک ماجراجويي بسيار خطرناک در منطقه است. درگيريهاي نظامي ميان نيروهاي غربي و اسرائيل با حکومت اسلامي در مقاطعي از اين بحران ميتواند گريز ناپذير شود. قربانيان چنين درگيريهايي آشکارا مردم بي دفاع هستند. اگر حکومت اسلامي موفق شود نهايتا سلاحهاي اتميش را برپا کند، به معناي آنست که يک نيروي تروريستي و مرتجع و ضد بشري قدرتمندتري در سطح جهان پديدار خواهد شد و بشريت با ناامني بسيار بيشتري از امروز روبرو خواهد بود. ارتجاع هار اتمي اسلامي ترکيب بسيار خطرناکي براي کل بشريت است. بشريت متمدن چنين سناريوي وحشتناکي را نمي پذيرد و نبايد بپذيرد. اما محاسبه حکومت اسلامي در مورد اينکه مجهز شدنش به سلاحهاي اتمي ميتواند مردم را از سرنگوني مايوس کند و به خانه بفرستد بهيچوجه واقعي نيست. بحران عميق سياسي و اجتماعي و اقتصادي در ايران با سلاح اتمي نه فقط حل نميشود بلکه بيشتر تعميق خواهد شد. دست يابي جمهوري اسلامي به سلاح اتمي حتي اگر به واقعيت تبديل شود، امکان تهاجم رواني به مردم را براي حکومت توحش اسلامي بيشتر ميکند اما اين امکان در حدي نيست که بتواند مردم را به خانه بفرستد. بحران سياسي و اجتماعي و اقتصادي حکومت پايه اي تر از آنست که چنين تحولي بتواند آنرا تخفيف دهد. تنها جايي که سلاح اتمي کاربردي ندارد در برابر مردم است.
و بالاخره اينکه انقلاب ايران ميتواند از اين نظر نيز يک مشکل مهم جهاني را حل کند. انقلاب ايران انقلابي است که مهر چپ و کمونيسم را برخود خواهد داشت و در اولين روز پيروزيش ممنوعيت کامل توليد سلاحهاي اتمي و تمام سلاحهاي کشتار جمعي را اعلام خواهد کرد. مردم شريف جهان مخالف توليد و استفاده از سلاحهاي کشتار جمعي از جانب هر دولت و قدرتي هستند. وجود سلاحهاي کشتار جمعي در دست دولتهاي بورژوايي چه از نوع دولت بوش و دولتهاي اروپايي، چه از نوع اسرائيل و پاکستان و امثال اينها، و چه از نوع جمهوري اسلاميش بزرگترين خطر براي همه مردم جهان است. انقلاب سوسياليستي در ايران با اعلام ممنوعيت توليد سلاحهاي اتمي و هر نوع سلاح کشتار جمعي به جنبش نابودي کامل سلاحهاي اتمي در سطح جهان قدرت عظيم و غير قابل مقاومتي خواهد داد و يک ابزار قدرتمند را از اين نظر در اختيار جنبش بين المللي ضد سياست توسعه طلبي و ميليتاريستي دولتهاي بورژوايي آمريکا و متحدانش قرار ميدهد. در عين حال اين انقلاب ميتواند جهان را از کابوس تروريسم اسلامي اتمي شده خلاص کند. بدون ترديد جمهوري اسلامي حتي با سلاح اتمي نيز نميتواند خود را از انقلاب مردم خلاص کند.