از انترناسيونال ۲۱،  جمعه ۱۱  ارديبهشت  ۱۳۸۳  -  ۳۰ آوريل ۲۰۰۴
-------------------------------------------------------------------------------

 

حزبيت در خارج کشور

حميد تقوائي

بخش دوم:

عضو و فعاليت متشکل

در شماره قبل به کمپينها و کار روتين حزبي در خارج کشور پرداختيم، در اين شماره بحث را با عضو و شيوه ها و فعاليت اعضاي حزب دنبال ميکنيم.

عضو و عضويت

اولين سئوال اينست که چرا يک نفر عضو حزب ميشود؟ افراد البته بدلايل مختلفي عضو حزب ميشوند اما يک چيز مسلم است: کسي که عضو حزب ما ميشود قبل از هر چيز مي آيد که يک کاري بکند. به هر دليل و بخاطر هر مساله اي که عضو شده باشد امرش فعاليت در جهت هدف و حل مساله و هدف و آرماني است که في الحال دارد. آدمها براي تنوير افکار و روشن شدن عضو حزب نميشوند، آنهم حزب راديکال و خلاف جرياني مانند حزب ما. اگر مساله شان روشن شدن و صرفا بحث و فحص بود دليلي نداشت حزب ما را انتخاب کنند. هزار و يک انجمن و کلوب و بنياد فکري و فرهنگي براي فعاليتهاي فکري وجود دارد که ميتوانستند بروند عضوش بشوند. اگر کسي حزب کمونيست کارگري را انتخاب کرده ميخواهد بر اساس افکار و نظرات موجودش، در جهت خواست و انتقاد و اعتراضي که في الحال به دنيا و زندگي دارد کاري انجام بدهد. مسلما در حزب ما و در پروسه اين فعاليت، انتقاد و اعتراضش عميق تر و راديکال تر و مارکسيستي تر خواهد شد. اما از همان قدم اول هدف و امرش دست به عمل زدن است. همه ميدانند که حزب ما ارگان عمل است، يک حزب پارلماني و رفرميستي هم نيست که کارش انتخابات و راي جمع کردن از اعضا باشد، حزب عمل انقلابي براي تغيير وضع موجود است و وقتي کسي عضو ما ميشود دقيقا براي انجام همين نوع عمل، براي متشکل شدن و نقش ايفا کردن در عمل انقلابي حزب به سراغ ما آمده است. ميدانم در حزب ما کار براي اعضا داوطلبانه است و بايد هم اينطور باشد، اما بحث من در اينجا در يک سطح پايه اي تري است. صحبت هنوز بر سر وظايف و چارت تشکيلاتي و فرق بين کادر و عضو و غيره نيست. به اينها بعدا ميپردازيم. در اينجا صحبت بر سر انگيزه افراد براي عضو شدن در حزب است و اين دليل و انگيزه، انتخاب يک نوع فعاليت و فراتر از آن ميل و شوق انجام آن فعاليت براي تغيير وضع موجود است. بحث بر سر وظايف حزبي و ارجاع کار نيست، بلکه خواست و انتظاري است که يک فرد از عضويت در حزب دارد.

اجازه بدهيد براي روشن تر شدن موضوع مثالي بزنم. وقتي کسي عضو کلوب کوهنوردي ميشود، کوهپيمائي را دوست دارد و انتظار دارد با عضويت در کلوب، در يک کار سازمانيافته و جمعي براي کوهپيمائي شرکت کند. از اين کار لذت ميبرد و شاد ميشود. دوست دارد در کوهنوردي آموزش ببيند و رشد و پيشرفت کند. ممکن است در اين کلوب بعدا در جمع کوهنوردان وظيفه خاصي به او بسپارند، اما نفس کوهنوردي ديگر وظيفه نيست، علت و دليل وجودي کلوب و عضويت فرد در آنست. رفتن اعضا به کوه اجباري نيست، اما کسي که نخواهد به کوه برود معلوم نيست اصلا چرا عضو کلوب شده است. عضو حزب نيز مانند کوهنورد مفروض ما، اگر نميخواست کاري انجام بدهد عضو نميشد. و مانند کوهنورد مفروض ما، فعاليت متشکل و سازمانيافته بهمراه بقيه اعضا خواست و نياز و انتظارش از ارگانيست که به عضويتش در آمده است.

کسي که عضو حزب ميشود از زندگي و جامعه اي که در آن زندگي ميکند راضي نيست، آنرا نميخواهد و قبول ندارد و بالاخره يک روز با خود ميگويد "بايد يک کاري کرد". و ازينرو عضو حزب ميشود. عضو تشکيلاتي که اولا اين اعتراض و نقد او را به زندگي و جامعه اش نمايندگي ميکند و ثانيا براي تغيير وضع موجود کار ميکند. انتخاب حزب به معناي تشخيص اين امر هم هست که اين کار بايد متشکل و جمعي صورت بگيرد. نفس با جمع بودن و در جمع بودن، با همفکران و هم نظران خود بودن و امر مشترکي را به پيش بردن، بيرون آمدن از تنهائي و فرديت و پيوستن به يک تشکيلات، اين خود علت پايه اي ديگري در جذب افراد به حزب است. براي عضو، مشترک و متشکل بودن کار براي تغيير وضع موجود، بهمان اندازه نفس انجام کار جذاب و پر کشش است. همان احساسي که يک کارگر از مجمع عمومي و يا اتحاديه و يا شورا ميگيرد، همان احساس و قويتر از آن را عضو از حزب ميگيرد. احساس قدرت و اطمينان و اعتماد به نفس. احساس خارج شدن از انزوا و تنهائي در نقد و اعتراض و کسب يک هويت گروهي مشترک. احساس تداعي شدن با حزب، به حزب نيرو دادن و از حزب نيرو گرفتن. احساس حزبيت. هر عضوي ميخواهد با همفکرانش جمع شود و از خواستها و اهداف و آرمان مشترکشان، از کار و فعاليت مشترکي که دارند صحبت و تبادل نظر کند. اين مراوده با همفکران و همراهان نيز يک نياز و خواست و احساس پايه ايست که هر کس از متشکل شدن در هر جمع و گروهي دنبال ميکند. انجام يک فعاليت متشکل براي تغيير وضع موجود، اين فلسفه وجودي حزب و علت پايه اي پيوستن هر کس به حزب است.

به همراه و حول کار کردن و متشکل شدن، فونکسيوهاي ديگر حزبي در رابطه با عضو نيز شکل ميگيرد و معني پيدا ميکند. وقتي که عضو را از سر کار و فعاليتي که ميخواهد انجام دهد، و نه عقايد و افکار و نظراتش، ببينيد و تعريف کنيد، آنوقت جاي انديشه و عقيده و ارتقاي فکري نيز روشن ميشود و آموزش و رشد آگاهي عضو نيز سر جاي خودش قرار ميگيرد. نه تنها آموزش اعضا بلکه پروسه ارتقاي عضو به کادر، رابطه کادرها با اعضا، نقش اعضا در پيشبرد کار روتين و کمپينها، در آکسيونها و ميتينگهاي حزبي، در پيشبرد فعاليتهاي سراسري حزب مثل راديو و تلويزيون، در سازمانهاي جانبي و غيره و غيره نيز روشن ميشود و روي پاي خود قرار ميگيرد. سازمان حزبي ما بر کادرها استوار است و دقيقا به همين دليل فعال کردن اعضاي جديد و ارتقاي آنان به سطح کادر نقش حياتي در تداوم و گسترش فعاليت حزبي ما دارد. حزبي که اعضايش با اين شيوه شروع به کار کرده و بار آمده باشند، ساختمان کادري بسيار مستحکم و قابل اتکائي خواهد داشت.

من در اينجا بيش از اين وارد بحث رابطه ميان کادر و عضو و ساير مکانيسمهاي دروني حزب نميشوم. اين بحث جديد و نا آشنائي براي حزب ما نيست. صحبت بر سر کار روتين و مطالعه عضو بعنوان سنگ بناي حزب بود. اجازه بدهيد همين بحث را با دقيق شدن روي فعاليت اعضا دنبال کنيم.

فعاليت بر اساس طرحهاي ساده و استاندارد

اگر قبول کنيم که افراد با نياز و انتظار انجام يک کار متشکل به حزب روي مي آورند آنوقت حزب بايد به اين نياز و انتظار پاسخ بدهد. بايد بتواند هر عضو جديد را سازمان بدهد و کاري به او بسپارد. در همان آغاز کار بايد ليست تعريف شده و استانداردي از فعاليتهاي مختلف را در برابر عضو قرار دارد. ليستي که در آن کارها تسهيل شده باشد و به قطعات روشن عملي تقسيم شده باشد. اين ليست کار براي اعضاي جديد است و نبايد بر قابليتهاي ويژه اي که معمولا در اعضاي مجرب و کادرها وجود دارد متکي باشد. هر عضو تازه بايد بتواند بسته به مدت زماني که ميتواند در هفته به کار حزبي اختصاص دهد و بسته به تمايل و قابليتهاي خود کار معيني را از ميان اين ليست انتخاب کند. البته ميتواند هيچيک را نيز انتخاب نکند اما اين بايد پس از مطلع شدن عضو جديد از انواع فعاليتهاي که ميتواند انجام بدهد و طرح و توضيح کل ليست براي او باشد. منصور حکمت هميشه ميگفت عضويت در حزب ما بايد ساده باشد و يک قدم مهم در راه تسهيل عضويت همين ساده و روشن و قابل انجام کردن کارها براي اعضاي جديد است. کارهاي روتين حزبي نظير تکثير و پخش نشريات حزبي، گذاشتن ميزکتاب، جمع آوري کمک مالي، ارتباط با ايرانيان و جذب افراد جديد به حزب، ارتباط با اهالي هر کشور و معرفي حزب و آثار حزب به زبان محلي، اينها از جمله فعاليتهائي است که بايد با شرح و توضيح ساده و استاندارد و زمانبدي شده در اين ليست تعريف شود. همه اين نوع کارها را ميشود و بايد به قدمهاي ساده يک و دو سه و چهار تقسيم کرد و به افراد مختلف سپرد. اين ليست فعاليتهاي پايه اي و روتين است اما اين همه کاري نيست که حزب انجام ميدهد. براي فعاليتهائي نظير گزارشگري براي راديو و تلويزيون، ترجمه آثار حزب، فعاليت در ارگانهاي جانبي، کمک به تنظيم و اداره سايتهاي مختلف حزبي، کار با ارگانهاي ستادي، فعاليت با ارگانهاي جانبي و غيره نيز بايد ليستهاي کاري وجود داشته باشد. در مورد مجموعه کارهائي که در رابطه با آکسيونها و فعاليتهاي کمپيني نيز صورت ميگيرد نيز بايد طرحهاي استاندارد مدون داشت. مجموعه اين ليستهاي کاري بايد براي هر کس که ميخواهد از يکساعت تا چهل ساعت در هفته فعاليت حزبي کند کار تعريف کرده باشد. فعاليتهائي که بدقت و قدم بقدم تعريف شده و لذا ساده و بسرعت براي هر عضو تازه قابل فراگيري و انجام است. کار بايد بقدري روشن و ساده و قابل انجام بوسيله هر کس که همين ديروز به صفوف ما پيوسته است باشد که نيازي به ذره اي از فداکاري نداشته باشد. هيچ تناقضي بين فعاليتهاي حزبي و زندگي اجتماعي افراد نبايد وجود داشته باشد. ما حزب انقلابيون جدا از جامعه و از خود گذشته نيستيم. حزب افراد عادي جامعه ايم و بايد بتوانيم افراد را با همه مشغله هاي شغلي و خانوادگي و مسائل ديگري که ممکن است داشته باشند فعال کنيم. اينها آمده اند که فعاليت سياسي کنند، نيامده اند که کار و بار روزمره شان را تعطيل کنند و يا تحت الشعاع کار سياسيشان قرار بدهند. اين هم جنبه مهم ديگري از ساده کردن عضويت در حزب است.

طرحهاي مدون فعالتهاي حزبي جزء مجموعه اسناد پايه است که مبناي کار و آموزش کاري هر عضو جديدي قرار ميگيرد. نقش کادرهاي حزب در اين رابطه راهنمائي و آموزش عضو در پيشبرد فعاليتي است که انتخاب کرده است. کادر در واقع عضو مجرب و با سابقه ايست که در پروسه مشابهي رشد کرده و خود از مجموعه اي از کارهائي که اعضا ميتوانند انجام دهند را در سطع عاليتر و با کيفيت بالاتري به پيش ميبرند. عضو در يک پروسه عملي در کنار کادر فعاليت خود را شروع ميکند و رشد و ارتقا پيدا ميکند. اعضاي امروز کادرهاي فردا را ميسازند و بنوبه خود اعضاي جديد به حزب جذب ميکنند و آموزش ميدهند. و به اين ترتيب استمرار و رشد و گسترش تشکيلات حزبي در خارج کشور با مجموعه وظايف متنوعي که در برابر خود دارد تامين و تضمين ميشود.

اين سبک عضوگيري و فعاليت حزبي، کار روتين، فعاليتي که خود حزب مستقل از کمپينها و سازمانهاي جانبي اش بايد به پيش ببرد، را در محور کار قرار ميدهد و اين بهترين تضمين براي پيشبرد ادامه کار و موفق کمپينهاي حزبي در عرضه هاي مختلف نيز هست. با استاندارد و روتينيزه شدن اين فعاليتها در حزب ماشين حزبي بوجود مي آيد که سازمان پايه و زيربناي کمپينها و سازمانهاي و نهادهاي متنوع در عرصه هاي مختلف مبارزه را ميسازد و همه اين نبردها ها را همجهت و هماهنگ ميکند.

وقتي عضو گيري و فعال کردن عضو را بر اين مبنا قرار دهيم، آنوقت رابطه فعال و مستمري بين حزب و جامعه برقرار کرده ايم. آنوقت ماشين فعالي ساخته ايم که از نظر ارتباط با ايرانيهاي مقيم هر کشور، در ارتباط با مردم هر کشور و مبارزه و نقد و اعتراضاتي که در هر کشور در جريان است، از نظر تامين مالي حزب و فعال کردن منابع و امکانات مختلف جامعه در خدمت مبارزه حزبي، رشد عضو گيري و رونق گرفتن و فعال شدن خانه هاي حزبي و ميتينگها و آکسيونها و کمپينهاي حزبي و خلاصه از نظر حضور قدرتمند حزب در خارج کشور، سازماني موفق و پيشرو و رو به رشد است.