اينترنت و جمهوري اسلامي
محسن ابراهيمي
ebrahimi1@yahoo.com
ميدانيم که جمهوري اسلامي را اشباح متنوعي محاصره کرده اند. دو پديده اي که جمهوري اسلامي از همان اول سرکار آمدنش از آنها مثل جن از بسم الله ميترسيده و هر روز بيشتر از گذشته ميترسد جوانان و زنان بوده اند.
زنان براي حکام اسلامي آنچنان شبح خوفناکي هستند که سالهاست ميتوان از موقعيت زنان فهميد که تناسب قوا ميان حکومت اسلامي و مردم در چه وضعي است. وقتي جمهوري اسلامي ميخواهد مردم را بترساند زن آزاريش را افزايش ميدهد؛ اوباشش را به خيابان ميفرستد تا مواظب حرکات زنان باشند. از نقطه مقابل، وقتي رنگ مانتوها روشنتر ميشود، وقتي روسري ها عقبتر ميروند، وقتي موهاي بيشتري ديده ميشوند، ميتوان فهميد که توان سرکوب سپاه و پليس اسلامي پايين آمده است؛ معلوم ميشود که ترس مردم بيشتر ريخته است؛ معلوم ميشود که اوضاع بيشتر به نفع مردمي است که ميخواهند از شر حکومت اسلامي رها شوند.
مدتهاست شبح تازه اي بر اين دو شبح زنان و جوانان اضافه شده است. اين شبح اينترنت است.
هفته گذشته پليس تهران اطلاعيه اي صادر کرد و در آن زنان و جوانان را ارشاد کرد که از اين پديده مضر و خطرناک و شيطاني دوري کنند!
اطلاعيه پليس، به زنان و جوانان هشدار داد که اينترنت قايقي است در يک اقيانوس که ميتواند انسان را به سواحل زيبا ببرد اما در اين اقيانوس کوسه هاي خطرناکي وجود دارند! هشدار داد که اينترنت اعتياد مياورد. هشدار داد که مبادا جوانان به جاي دوستان واقعي در جامعه، خودشان را با دوستان مجازي در اينترنت مشغول کنند!
اما چه کسي نميداند که اتفاقا زنان و جوانان از دست کوسه هاي اسلامي که در مدرسه و دانشگاه و کوچه و خيابان و حتي اتاق خوابشان پرسه ميزنند، اينچنين با شور و شوق به سواحل زيباي اينترنت هجوم آورده اند! زنان و جوانان وارد دنياي اينترنت ميشوند تا لحظاتي از باتلاق پر از کوسه هاي اسلامي که هر روز شادي و عشق و اميدشان را لت و پار ميکنند دور شوند. زنان و جوانان، در اقيانوس اينترنت راهي براي رها شدن از گنداب غم انگيزي که جمهوري اسلامي برايشان تدارک ديده جستجو ميکنند!
جمهوري اسلامي دنياي ممنوعيات است. اينترنت دنياي دسترسي به اين ممنوعيات. در جمهوري اسلامي دانش سرکوب ميشود، عشق ممنوع است، رابطه آزاد جنسي حرام است، رقص کفر است. اينترنت دروازه اي است براي ورود به جهان اين ممنوعيات. ميتوان گفت جهان بسته جمهوري اسلامي با جهان باز اينترنت در حال دوئل دائمي هستند و البته از پيش معلوم است برنده اين دوئل کدام طرف است.
پليس جمهوري اسلامي همچنين دل نگران اعتياد جوانان به اينترنت شده است. اين ديگر شرم آور است که پليس اسلامي از اعتياد جوانان حرف ميزند در حاليکه نسل عظيمي از همين جوانان زير فشار دنياي ماتم زده اسلامي، زير فشار بيکاري، زير فشار محروميت از ابتدايي ترين نيازهاشان به انواع مواد مخدر پناه برده اند؛ در حاليکه در جمهوري اسلامي رکورد اعتياد در ميان کم سن و سال ترين بخش جمعيت، رکورد جهاني را شکسته است.
جالب است که حکام اسلامي که جوانان را از اينترنت برحذر ميکنند خودشان حوزه علميه قم و مشهد را به پيشرفته ترين کامپيوترها و شبکه هاي اينترنت مجهز کرده اند. آيت الله ها وب لاگهاي شخصي راه انداخته اند. امروز ديگر مثلا براي قرائت و آموزش قرآن، مثل طلبه هاي ٣٠ سال پيش چهار زانو و ريش تا ريش در مقابل قرآن نمي نشينند و سرشان را مثل پيستون ماشين جلو و عقب نميبرند. دهها سايت آموزش و تفسير قرآن راه انداخته اند. دل و روده احکام و احاديث و آيات قرآن و چرنديات خميني را در اقيانوس اينترنت ريخته اند تا بتوانند اين منبع جهل و عقب ماندگي را بيشتر و وسيعتر در اختيار بشريت قرار دهند!
با اين حساب، ترسشان از چيست؟ ترسشان از اين است که ميدانند زنان و جواناني که عاشورا را به حسين پارتي، شام غريبان را به ديسکو، چهارشنبه سوري را به روز رقص در خيابان تبديل ميکنند معلوم است که وقتي وارد اقيانوس اينترنت ميشوند مستقيما از سواحل زيباي دانش و رقص و موزيک و سکس و نقد دين و افکار آزاديخواهانه و پيشرو و سکولار سر در مياورند و نه سواحل زشت و تيره و بدبو و غم انگيز تفسير قرآن و توضيح المسائل و آخوند و تعزيه. در يک کلمه جواناني که از دست کوسه هاي اسلامي در خيابان و مدرسه و دانشگاه در رفته اند در اينترنت سراغ سواحل پر از همين کوسه ها نميروند.
و در آخر، اين سئوال در مقابل ماست که چرا پليس جمهوري اسلامي که مسئول است شادي و عشق و اميد جوانان را سرکوب کند، پليسي که همين مدتي پيش به دستور حکام اسلامي راه افتاد و ٤٠٠ کافه اينترنت را بست، امروز بيانيه شاعرانه براي ارشاد زنان و جوانان صادر ميکند؟
آيا جواب اين سئوال را نميتوان در اين جمله خلاصه کرد؟ اينکه حکومت اسلامي از خفه کردن جوانان دختر و پسر، اين هفتاد در صد جمعيت ايران عاجز شده است و با استيصال در پايشان به التماس افتاده است؟
آيا اين شاهد و دليل ديگري نيست که جمهوري اسلامي هيچ جايي در ايران ندارد؟